تنهايي/ رضا افضلی مشهد1351

تنهايي

در انزوا ، گر فارغ از غوغايم اي دوست
پوياي راهِ روشنِ فردايم اي دوست

در جستجوي چشمة پاكِ صداقت
خشكيده است از تشنگي، لبهايم اي دوست
 
بودم زماني موجِ خشم آگين و اينك
چون ساحلِِ بی جنبشِ دريايم اي دوست

اينك كه بيني رَسته از غوغا گری ها
باشد فرازِبرج خلوت، جايم اي دوست

وقتي كه تنهايي كنارم مي نشيند
باور مكن گر گويمت، تنهايم اي دوست.

                                       رضا افضلی مشهد1351

 

خاك/ ضا افضلی 4/6/76

خاك


 

اين خاك


         مي مكد


شاتوت وار

 
لعل جوانان تازه را


تا سبزه ها ي تُرد دَمَد

 
                 روي سينه اش


تا بوسه گاهِ گلّه كند

 
دشت و بازه را.

 
                رضا افضلي  4/6/76

 

پنبه درگوش/رضا افضلی/ به:حسن لاهوتی

پنبه درگوش

 به:حسن لاهوتی

 


درانقلابِ دف ها
  
در گوش پنبه كرديم

تا رقصمان نگيرد


درکِشت، رَه نرفتيم

تا زير پنجة ما

نو رُسته اي نميرد


ما دشتِ زندگي را
 
 بی وقفه ره سپرديم

بسیار جوی و چشمه
 
در راه اگر شمردیم

لب هاي خشكِ خود را

عطشان به خانه برديم.

 

                        رضا افضلی  3/12/72

درانقلاب دف ها/درگوش پنبه کردیم/تارقصمان نگیرد/شعررضا افضلی

اهل ایران/  رضا افضلی10/12/90

اهل ایران

ما که هستیم؟ مردمیِ هشیار، اهلِ ایرانِ جاودان بیدار
نیک پندار و نیک پی گفتار، نیک هنجار و مینوی کردار

ادب و شعر مان جهان پیما، رسم و فرهنگمان هماره به جا
دانش ما بهارِ نشو و نُما، هنر ما یگانه در اقطار

افتخارگذشته مان در اوج، ذوق ها مان یگانه و بی زوج
چون که دریای ما زند یک موج، صد«نوبل» می بریم و صد «اُسکار» 

زورگویان چه حکم ها راندند، آمدند و به قرن ها ماندند
خصمِ خود را زخاکمان راندیم، گر همه ترک و تازی و تاتار

ما غیوریم و بردبار و صبور، قلّة شوکتیم و اوج غرور
رانده از خویش حاکمان شرور،دل ما پُر ز پَرتوِ دادار

مردم صلح خواه ما شاداب، دلشان باصفاتر ازمهتاب
گُرد هامان چو بیژن و سهراب، همه رستم به عرصة پیکار

پهلوانان ما همه تختی، با جوانمردی و  جوانبختی
 همه شان در مصیبت و سختی، پوریا وار،خَلق خود را یار

دختران، گُرد آفریدِ زمان، پسران نرّه شیر و پیلِ دمان
مرد و زن ها به صحنة ناورد، یَلِ نخجیر بند و شیر شکار

زن و دختر بهار زیبایی، همه شان عاشقان دانایی
باهنر،گرمِ دانش افزایی، شهرة عالمند و میداندار
 
مادران در مقاومت مهتر، کودک عشق را همه مادر
بر همه مهرگستران سرور، در صبوریّ و مردمی سالار

پدران مرد کار و ذوق و شعور، وقت سختی چو قلّه های صبور
وقتِ شادیّ و شوق اهل سرور، همه جدّی به وقت دانش و کار

عالمان جدید و عهدِ قدیم، همه برجستگان شعر و علیم
نخبه در طبّ و حکمت و تنجیم، فکر هاشان گلِ همیشه بهار

صاحب عید و جش بسیاریم، اهل شادیّ و عیشِ سرشاریم
نتوانست سورِ ما ببَرَد، محتسب در سراسر اعصار

ایزد مهر گفته تا باهم، یاور و یارو مهربان باشیم
وقتِ اندوه و موقع شادی، دلمان با عطوفت بسیار

اهل نوریم و روشنایی ها، ما و از تیرگیِ جدایی ها
تن به ظلمت نمی دهیم و همه، از سیاهیّ و اهرمن بیزار

همچو این بیت شمس دلگیریم، از دد و دیوِ تیرگی سیریم
آرزو می کنیم، شیر خدا،وان قوی رستم بزرگ تبار1

رندی «حافظ» است و هوش «عبید»، همره روح «مولوی» درما
جاودان باد میهن مزدا، تا که برجاست گنبد دوّار.


                                            رضا افضلی10/12/90

1-زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست.  غزلیات شمس تبریزی،مولانا

 اهل ایران/ شعری از رضا افضلی

کجای آسمان/ رضا افضلی/نمی دانم کجای آسمان    7/11/90

کجای آسمان

 

کجای آسمان گم کرده ام راه گذارم را
نمی یابم چو مرغی در به در ،جای قرارم را

به روی بال سیمرغم ، نمی دانم کجا راند
که؟ دارد در کف رایش عنان اختیارم را

قطاری آسمانی باشدم، تالاری از حیرت
که صد ها صف مسافر پرکند حجم قطارم را

پَرَد سیمرغِ کشتی وارِسنگین و قوی شهپر
نمی دانم کجایم، تا نویسم شرحِ کارم را

به جای ساکنم هرلحظه ای ، صد جا عوض کردم
کجای آسمان خوردم نمی دانم ناهارم را

به گرد خویشتن ، جز روشنی چیزی نمی بینم
کند پَرهای قو روشن توگویی رهگذارم را

یکی دریای پهناور پر از ابر و پر از باران
کند افزون امیدم را، بَرَد از دل غبارم را       

نه دریا بلکه اقیانوسی از ابر و مه سنگین
به روی موج خود بیند،سمند بالدارم را

به اوج ابرها خورشید شوق از شیشه ها پیداست
که می بیند زروی گُردة طوفان فرارم را

فراز ابر می تازد همای تیز پروازی
به دست فرد ناپیدا که دارد اختیارم را

           رضا افضلی/ نمی دانم کجای آسمان    7/11/90

کجای آسمان/ سروده رضا افضلی

 

پرواز من تاخیرخواهد کرد/ رضا افضلی27/11/90

پروازمن تاخیرخواهد کرد

 

با آن همه تعجیلِ بی حاصل، پرواز من تاخیرخواهد کرد

این آسمان نیمه بارانی، روز مرا دلگیر خواهد کرد

 

هردم هواپیمای غُرّانی، بالا رود از پلّة باران

تیمی هواپیمای نافص را،در گوشه ای تعمیر خواهد کرد

 

از شیشه های برج بارانی، پروازِ رعد و برق ها پیداست

بس ساعت پرواز پی در پی، با یک خبرتغییر خواهد کرد

 

من مانده ام حیران و سرگردان، بین زمین و آسمان چرخان

طیّاره ها ی خود بلا تکلیف، حال مرا تصویر خواهد کرد

 

طیّاره های گونه گون را ابر، در زیر دوش خویش می شوید

صد ها مسافر زیر لب پرسان، با ما چها تقدیر خواهد کرد؟

 

«کاوه ی صفا » چون این غزل را خواند، بیتی به رسم یادگاری گفت

بیت ورا می آورم این جا، حتما کمی تاثیر خواهد کرد:

 

«پرواز روح است این سفر یا تن؟ازبس که دام مرگ گسترده ست

هرلحظه عزراییل رادیدن، ما را هم از جان سیرخواهد کرد»

 

 پرواز من تاخیر خواهد کرد/رضا افضلی

                    27/11/90 رضا افضلی در فرودگاه مهرآباد

 

عید،در«قطعه مخصوص هنرمندان»/ روز ششم فروردین 91،در مزارستان هنرمندان بهشت زهرای تهران سروده شد.

عید،در«قطعه مخصوص هنرمندان
روز ششم فروردین 91،در مزارستان هنرمندان بهشت زهرای تهران سروده شد.

رضا افضلی

برسر تربتِ صد سال هنر آمده ام

باغمِ بیخته از دیدة تر آمده ام

 

قلّه های هنر شرق، نهانند به خاک

چون عقابی خجل و ریخته پر آمده ام

 

صف به صف خفته زن ومرد هنرمند به خاک

با دلی آتش و الفاظ شرر آمده ام      

 

زیرهر سنگ، ستاره ست که پاشیده زهم

با دل سرخ شفق گون سحر آمده ام

 

تار بی پنجه و، نی بی لب و، دف ها بی دست

می نوازند و به دل زمزمه گر آمده ام

 

ازغم  و درد و دریغا به دلم توفان هاست

بس که زان گور به این گور دگر آمده ام

 

صاحبان اثر خرد و کلان، خواب و به لب

با مرور سخن و نام اثر آمده ام

 

موج جمعیّت عُشّاق، به دل گریانند

به عجب زین همه تاثیر هنر آمده ام

 

هرکسی نام برد از هنری کهنه و نو

من به آواز، ز اشعار زبر آمده ام

 

پسر کوچک شعر و ادبم، این  نوروز

تهنیت را، به سر گور پدر آمده ام

 

سر هر گور، ز جدِّ پدری یاد کنم

روی هر سنگ، چو دلمرده پسر آمده ام

 

ای عزیزان هنرمندِ فروخفته به خاک!

قاصدم، پیش شما پر ز خبر آمده ام

 

زندگانید شمایان، به اثر های بزرگ

من در آثار شما بس به سفر آمده ام

 

صوت و تصویر و سخن های شما می چرخند

تا به «اینترنت و وب» راهسپر آمده ام

 

همه«سی دی کده ها»، غرقه به آثار شماست

هر کجا گام زنان سوی گذر آمده ام

 

هرکُتُبخانه پراز شعر و کتاب است و اثر

به سر گور شما شیفته تر آمده ام

 

هنر ناب شما رفته به اقطار جهان

بهر آوردن این مژده، به سر آمده ام

 

زندگانید به ساز و قلم و چهرة خویش

پیشتان با خبر تازه و تر آمده ام

 

فاتح مرگ شمایید، به افسون هنر

شادمان با خبرِ فتح و ظفر آمده ام

 

شعر دلبافته ام هدیه به درگاه شماست

محو دیدار عزیزان بشر آمده ام

 

عید،در«قطعه مخصوص هنرمندانَ»م

تلخ و شیرین، وسط باغ  ثمرآمده ام.

  6/1/91 قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران

در تصویر:

 رضا افضلی و نوة دختری اش مهرگان شریفی رجبی/ مزارزنده یاد فریدون مشیری/ ششم فروردین 91

عکاس: غزال افضلی

رضا افضلی و نوه دختری اش، مهرگان شریفی رجبی/ مزار زنده یاد فریدون مشیری/قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران

به تقاضای دوستان ادیب و هنرمند این فهرست در زیر شعر افزوده می شود:

فهرست مدفونان قطعه هنرمندان بهشت زهرا/ به نقل از ویکی پدیا/

نظام افسری کاشانی ابراهیم امین سبحانی احمد آرام ردیف: ۱۴۸ شماره :۹ احمد آقایی اردشیر افشین‌راد امیر آشنا امیرهوشنگ آذر بهمن الماسی جمشید اردلان جمشید اسماعیل‌خانی جواد الایی حامد اردبیلی حسن اسماعیل‌زاده حسین آل‌ابراهیم حسین ابراهیمی حسین ایلبیگی داریوش آریا داوود اسکندری روح‌الله امامی سهیل ایوانی ردیف : ۱۵۴ شماره :۱۱ سودابه اسکویی صفیه اصفیا عبدالمجید افشاریان علی ابریشمکار اصفهانی علی‌محمد امیری علیرضا اسپهبد ردیف : ۱۴۸ شماره :۱۸ علیرضا افشردی علیزضا آذین غلامحسین آهنی ردیف : ۱۵۹ شماره :۷ غلامرضا امیری غلامرضا انصاف‌پور محمدقاضی اسداللهی محمود اختیار محمود اقبالی کازرونی محمود ایمان‌نژاد مرتضی اسعدی مصطفی اسکویی منوچهر اسکندری مهدی آشتیانی‌پور ناهید ارسباران نوش‌آذر اسدی هما اسعدی همایون ایران‌پوی هوشنگ اشتری هوشنگ اعلم کریم امامی منوچهر احترامی ردیف : ۱۴۸ شماره :۲۵ یمان ابدی ب [ویرایش] احمد بهبهانی احمد بهروزی احمد بهشتی احمد بیرشک قطعه : ۸۸ ردیف : ۱۵۸ شماره :۱۱ امیر بهشتی امیر بیداریان‌نژاد بابک بیات جعفر بزرگی ردیف : ۱۴۴ شماره :۱۵ جواد بنایی حسین بیضایی ذبیح‌الله بداغی عباس بلوکی‌فر علی بخارایی غلامحسین بهمن‌یار فتانه بهروزی‌نیا فیروز بهجت ماه‌ملک بهار محسن بینا محمدباقر باقری محمدعلی بهارلو عبدالله بوتیمار پ [ویرایش] جعفر پتگر جهانگیر پارساخو ردیف : ۱۵۱ شماره :۱۰ حسن پستا شهریار پارسی‌پور فتح‌الله پرورش قاسم پاکرو قدرت‌الله پدیدار مجید ظهوریان پردل محمد پورثانی محمد پورکمال محمد پولادی محمدتقی پرورش محمود پاکزاد نوذر پرنگ ت ث [ویرایش] بهمن توسی احمد تفضلی بیژن ترقی پارسا تقی‌زاده جواد تقدسی رسول تبریزی (گالاگالا) عطاالله تدین علی تجویدی علی تقوایی علی تیماجی فرخ تمیمی محمد تجویدی محمود تاجبخش مهدی مصطفی تهرانی مهرداد توانگر ناصر ثقفی ج [ویرایش] جلیل جداری جباری‌پور داداش جمالی‌راد صفرعلی جاوید عبدالله جهان‌پناه محمود جعفریان مرتضی جوهری منوچهر جراح‌زاده ناصر جداری مهدی‌پور چ ح [ویرایش] رقیه چهره آزاد ردیف : ۱۵۲ شماره :۹ علی چیت‌ساز امیرحسین حامی جمشید حمدیدی ایران حسین حلمی سید حسن حسینی سیروس حدادی ظاهر حدیثی عالم‌تاج حاج‌زمانی عبدالصمد حقیقت علی حاتمی غلامرضا حلاج فربد حیدری فرهاد حمیدی محمد حاج سید جوادی محمد حکیم هاشمی منوچهر حامدی هوشنگ حنیف خ [ویرایش] اسدالله خسرو والی اصغر خطابخش امیرناصر خدایا بهرام خائف پرویز ختائی جلال خسروشاهی حسن خواجه شیرانی رضا خوش‌گنابی سروش خلیلی سید شرف‌الدین خراسانی محمدتقی خان‌بابا ولی خاکدان د ذ [ویرایش] سرهنگ سید غلامرضا دبیری ابوالقاسم داروغه اسماعیل داورفر اکبر دودکار ایران دفتری پرویز داریوش پرویز دیبایی حمید درخشانی حمید دلشکیب اصل خلیل درودچی راضیه دانشیان رمضانعلی دلبری ضیاالدین دهشیری علی دهقان غلامحسین دانشی محمداسماعیل دین محمدی محمدتقی دانش پژوه منصور دیبا مه‌کامه دنیاداری محمد ذوالریاستین یحیی ذکا ر [ویرایش] سرهنگ سید غلامرضا دبیری احمد رحیمی‌نژاد فرد امین‌الله رضایی بهرام ری‌پور بهزاد رضوی (موسیقی‌دان) جعفر روحبخش حسام‌الدین رضایی حسین رزمجو حسین رفاهی دهر عبدالعلی رزاقی عبدالوهاب رزاقی محمد اسماعیل رضوانی محمدحسین رفیعی محمود رسائی مرتضی راوندی مرتضی ربیعی مرتضی رمضانی مسعود رسام مصطفی رحیمی مهدی رجاییان نفیسه ریاحی محسن رسول‌اف اسماعیل ریاحی سعید رابعی ز ژ [ویرایش] ابراهیم زال‌زاده اصغر زمانی ایرج زند داریوش زرگری سیاوش زندگانی شعبان زنگی‌وند درویش‌وند عباس زریاب خویی عبدالحسین زرین‌کوب ردیف : ۱۴۳ شماره :۱۰ عزیزالله زیادی علی زاهدی (قوچعلی) محمدرضا زندی محمود زری‌باف محمود زندوکیلی رضا ژیان س [ویرایش] احمد ستوده اردشیر سهرابی پروین سلیمانی حسن سخاوت حسین سرشار حسین سلیمی تبار حسین سیدکوچکی حشمت سنجری رضا سعیدی عباس ساوجی عباس سحاب عباس سرمدی عباس سعیدی عباسعلی سیدمحمد علی سنجری غلامرضا سمیعی محمدرضا سرهنگی محمود ستایش میرحمید سیدنقوی نجفعلی هادی سهی شاهرخ سخایی ش [ویرایش] احمد شاه رکنی احمد شیخ احمد خمسه‌ای باقر آیت‌الله زاده شیرازی پرویز شاپور پرویز شهبازی (نوازنده) جعفر شعار جعفر شهری جمیله شیخی حسین شکویی خسرو شاهانی خسرو شایگان خسرو شکیبایی داریوش شاهین سعید شاملو فرهمند سیروس شهردار عباس شاپوری مجید شریف محمد شهریاری محمد شیرخدایی محمدجواد شیخ‌الاسلامی محمدرضا شریفی محمدصادق شاهینسخن مهدی شریفیان ناصر شمس نریمان شیری‌فرد کاظم شهبازی کمال‌الدین شاهنده مهین شهابی حسن شجاعی
حسن امامی چنگیز شهوق ص ض [ویرایش] ابراهیم صهبا ابوالحسن صدیقی احمد صادقی اقدس صحت‌بخش امیرعباس صفوی جمشید صفایی جهانگیر صمیمی‌فرد سیدمحمد صفیر عبدارحمان صدریه علی‌اکبر صنعتی علی‌اصغر صفوی عمران صلاحی عیسی صفایی فاخره صبا محمود صنیع خاتم منصور صارمی مهین دخت صدیقیان هوشنگ صادق‌پور کامبیز صمیم کیومرث صابری فومنی رضا صفدری جلال ضیاپور داوود ضربتی ط ظ [ویرایش] غلامرضا طباطبایی محسن طالعی‌نیا ع [ویرایش] ابوالفضل عالی ابوالفضل عمومی پرویز عرب جواد عامری حسین عمومی حمید عبداللهی داراب عسگری فراهانی رسام عرب‌زاده سیامک عرب غلامرضا عباسپور غلامرضا علی‌آقا غلامعلی عریانی محمد عاصمی محمدعلی مولوی عربشاهی محمود علیقلی هادی عامری کریم علیزاده کاووس عضدی قاجار غ [ویرایش] احمد غفارمنش جلیل غفاری جواد غیاثی شاهرخ غیاثی عباس غبرانژاد غلامحسین غریب مرتضی غره باغیان ف [ویرایش] ابراهیم فرجی امیرفرهنگ فولادی پریدخت فتح الله جهانگیر فروهر قطعه : 88 ردیف : 154 شماره :8 حسن فرشاد حسین فرهادپور عبدالله فرادی محمدعلی فردین قطعه : 88 ردیف : 159 شماره :10 محمدعلی فیاض ناصر فرهنگ‌فر کریم فکور یونس فیاض ثانوی قطعه : 88 ردیف : 155 شماره :9 عباس فردین قطعه : 88 ردیف : 159 شماره :10 ق [ویرایش] آرش قلیچنیا ابوالقاسم قربانی احمد قدکچیان حمید قنبری صمد قاسمی علی قهاری کرمانی محسن قبادی‌فرد محمد قربانعلی محمدرضا قنبری مهدی قالیبافان ک [ویرایش] اسماعیل کرمی حبیب‌الله کسمایی حسین کسبیان خیرالله کریمان داریوش کوشان سعید کامیار سیاوش کسرایی (نقاش) علی اطهری کرمانی فریورز کیان مجتبی کاشان محسن کلهر محمود بهادری کلخوران مهدی کاشان نورالله کسایی کنعان کیانی رضا کرم‌رضایی گ [ویرایش] ایرج گلافشان بهروز گلزادی پوپک گلدره شاپور گودرزی‌نژاد علی اصغر گرمسیری فریدون گله محمد علی گلشن ابراهیمی محمدعلی گویا میرزا آقا گودرزی نرسی گرگیا نعمت‌الله گرجی هوشنگ گودرزی
ل [ویرایش] مهران لطفی هومن لایق م [ویرایش] احمد مایانی اردشیر ملک مرزبان اسدالله ملک امیرحسین مهرآیین امیرهوشنگ معاون‌زاده اکبر معتمدی ایرج مستعان پرویز ملک‌زاده جعفر مزینانی جلال مقدم جمال میربابایی جمشید مهرپویا جهانگیر ملک جواد میرمیران چنگیز مشهوق حسن مرندی حسین ملک حسین ملکی زنجانی حسین مکی حسینعلی ممتحن حمید مصدق رباب متمدن رضا محمدی بارفروش روبیک منصوری زین‌العابدین ممتحن سولماز مومنی کوک‌تپه شاهرخ مسکوب ضیا موحد عباس معارف علی‌اصغر معروف علی معصومی فخرالدین سادات میررمضانی فرهاد محبت فریدون مام‌بیگی فریدون مشیری مجتبی میرزاده محمد مددپور محمد مهریار (کارشناس میراث فرهنگی) محمد میرنقیبی محمدتقی مسعودیه محمدجواد مشکور محمدرضا منوچهری فر محمدعلی مددی محمود محمودی ساری محمود مصاحب مرتضی مسعودی علوی مصطفی مقربی ملک مهدی میرفندرسکی منصورمحمدی مهدی مفتاح مهرزاد مینویی میرغلامعلی موسوی ایرانی ناصر مشعوف هادی محامدی هوشنگ مهرورزان کورش مذکوری کیومرث میردادیان مهری مهرنیا علی میری ن [ویرایش] احمد نجیب زاده اسماعیل نواب صفا حسین نادری سیروس نیساری عباس ناظری نیک عبدالحسین نوایی علی اصغر نیکزاد غلامحسین نقشینه فریدون ناصری محمدعلی نجد بنابی محمود نجم آبادی محمود نشاط ملیحه نصیری ملیحه نظری منوچهر نوذری قطعه : 88 ردیف : 150 شماره :22 مهدی ناظمی یزدی نصیب نصیبی نورعلی نوری محمد نوری محمدحسین نصرابادی ه [ویرایش] ابراهیم هاشمی ابوالحن هاشمی شیرازی بهروز هنربخش حمید هدی‌نیا داود هوشیار سیدمحمود هاشمی(هنرمند) عبدالرضا هاشمی عبدالعلی همایون ماندانا هوشیار منوچهر همایون‌پور رضا وحدانی و [ویرایش] سیامک والی‌پور علی رضا وزل شمیرانی مرتضی ورزی مصطفی ورزگاه منصور والامقام مهدی ویشکایی هرمز وحید ی [ویرایش] اقبال یغمایی پرویز یاحقی شهریار یاربخت منصور یاحقی منبع [ویرایش] وبگاه ظهیرالدوله برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%85%D8%AF%D9%81%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86_%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%87_%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA_%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7&oldid=6208693»

 

//شودآغاز، جشنِ جمعه گردي//به نقل ازمنظومة بلندمنتشر نشدة(مشهدی های قدیمی) رضا افضلی

//شودآغاز، جشنِ جمعه گردي//

به نقل ازمنظومة بلندمنتشر نشدة(مشهدی های قدیمی)
سرودة رضا افضلی در سال ۱۳۷۷ 

 
سحرگه چون رسد با مهر و لبخند
دود چون مِه به كوچه دودِ اسپند

به زيرِ نورِ صبحِ لاجوردي
شود آغاز، جشنِ جمعه گردي

به شوق بامدادِ روشن و پاك
برويد سبزه هاي شادي ازخاك

شودگسترده برگاري پلاسي
شَوَد در بُقچه هررخت ولباسي

به خرسندي به روي فرشِ گاري
نشيند دسته اي با بي قراري

تهِ قليان فِلِز،چوبين ميانه
كند قُل قُل به گاري، شادمانه

بسي آويخته پارا زگاري
شده با كودكان، زن ها حصاري

نشسته دختر وزن روي درروي
كه نامحرم نبيند از زنان روي

به هنگامي كه گردد حركت آغاز
كلافِ حرفِ زن ها مي شود باز

زن و دختر همه با «ديره زنگي»
زَندكف ها به راه «كوه سنگي»

زپشتِ سرگرفته كودكان را
زكشك و كِشته پركرده دهان را

به تخمه ي خربزه يا هندوانه
شده آغاز، جشن كودكانه

شود پيدا سرِ سكّوي ميدان
سوارِ اسب سنگينش «رضا خان»

«تقي آباد» چون گردد پديدار
صفا و سايه پيش آيد به تكرار

شِنل برتن،پسر دارد اشاره
به سوي اسب آن خان سواره

دُرُشكه دركنارِ اسب و گاري
رود در راه و ،گه آيد سواري

شكوفد غنچة لبخندِگلگشت
زگلباغِ سرِ راهِ «الندشت»

به باغِ با صفاي نيك بختان
گواهي مي دهد برگِ درختان

به سانِ يك صفِ سيّد،سپيدار
به سر پيچيده گويي سبزدستار

//بنا پيداست، در آيينة آب//

كشيده كوهِ سنگي گردنش را
گشوده بهر مردم دامنش را

به سنگستانِ سربي، بُرده پاها
زده تكيه به پَرگون مُتكّاها

كنارش بركه چون آيينه تابان
به آبِ چشمه خورشيد است حيران

بنا پيداست درآيينة آب
به استخري كه دارد زلف پرتاب

شفق ريزد به امواجش شقايق
به روي آن خزد پاروي قايق

//دوشير اِستاده آن جا هردو سنگي//

يكي با خود كشاند فرش و بالش
يكي بندد به «سارُغ»،كفش و گالش

سماور هاي برّاق و ذغالي
شود خورشيدكِ دستِ اهالي
 
شود از خلق، خاك و سبزه محشر
فضا گردد پُراز دودِ سماور

شميمِ كوفته، با آشِ رشته
شده جوباره اي در هم سرشته

يكي سرگرمِ كار كشك سايي
يكي مي افكند تاب هوايي

كند كودك به تابِ تازه پرواز
ميان نغمه هاي ساز و آواز

يكي برتار رقصد پنجه هايش
يكي شادي تَراود از صدايش

پس از آوردنِ آب از«فشاري»
تماشاوگهي قايق سواري

نخست از پلّه ها بايد گذركرد
به پشتِ شيرهاي آن مَقَركرد

دوشير آن جا سِتاده ،هردو سنگي
به چشم طفل آيد شير جنگي

ميان شير،تاج شادي او
گذشتن زان ميان آزادي او

برآتش قُل زند «هركاره» اي گرم
بجنبد دم به دم،گهواره اي نرم

بدان گهواره مي گويند «بانوج»
كه مي بندند باسرعت كج وكوج

چو مردان ريسمان آماده سازند
درختان كارِشان را ساده سازند

به سويي مردمانِ شنگ و شادان
شود مبهوتِ كارِ پهلوانان

به ميدان، پهلوان با زورِ «سهراب»
مثالِ گرد بادي مي خورد تاب

چو بردرّد زهم زنجيرها را
به ياد آرد خروشِ شيرهارا

بَرو بازوش باشد خالكوبي
به چنگش سنگ باشد، سست و چوبي

دوانگشتش كند از زور،غوغا
كند بس سكّه چون انگشتري تا

بساطِ خيمه شب بازي درآن سو
براي طفل باشد شهرِ جادو

عروسك ها دَوَد بادستِ پنهان
به پيشِ چشمِ كودك هاي خندان

چو آيد عصر و گردد وقت برگشت
رسد اين يك زكوه و آن يك از دشت

همه با پيكري پُردرد و خسته
زبي تابي روي گاري نشسته

به روي دستِ زن ها كودكان خواب
براي خانه رفتن جمله بي تاب

به پايان آمده شورو طرب ها
همه خاموش، مثل با ادب ها

پدر پرسد زطفلش با زرنگي
كجا بودي؟بگويد:كوه...سن...گي

به روز سيزده هردشت و صحرا/از منظومة بلندمنتشر نشدة(مشهدی های قدیمی) رضا افضلی در سال ۱۳۷۷

به روز سيزده هردشت و صحرا

به منظومة بلندمنتشر نشدة(مشهدی های قدیمی)
سرودة رضا افضلی در سال ۱۳۷۷

 نقل از

به روز سيزده هردشت و صحرا

كند آغوش را بر عاشقان وا

 

چوباشد آسمان،آن روزآبي

شود هردل،چو روزآفتابي

 

رود هركس به جايي خُرّم و دور

نباردگركه ابر تيره پرشور

 

همه اين روز را خواهند زيبا

«چه خواهد كور غير از چشم بينا»

 

نفوسِ شهر مثلِ سيلِ جوشان

زهردروازه اي گردد خروشان

 

شود افزون به روي فرشِ گاري

نشاطِ كودكان وقتِ سواري

 

زهرسويي سواره يا پياده

اهالي سوي صحرا رو نهاده

 

به دستان هست نان و ديگ و پايه

«قَلِف» هاي غذاي خام مايه

 

به فرشِ سبز، هرکس جا گرفته

سراغِ لاله از گُل ها گرفته

 

شده هرگوشه اي روشن، چراغي

به هر سو لاله اي، سوزد به باغي

 

جواني رفته در رختِ زنانه

بخواند با ادا، شعر و ترانه

 

دمد از حلقه هاي مرد و زن ها

جوانان را رخي چون نسترن ها

 

جوان با تاي خود گردد گلاويز

درشتان با درشتان ريز با ريز

 

«كبوتر با كبوتر باز با باز

كند همجنس با همجنس پرواز»

 

 يكي تُنبك زند با هيكلي چاق

زند «عنتر» به امرش «كَلّه مَلّاق»

 

به دورِ «جيگي، جيگي» خيلِ مردم

چنان باشد كه او گرديده خودگُم

 

ميانِ جمع ،چرخاند عروسك

به آوازِ بلند و ضربِ تُنبك

 

شده لُپ هاي سُرنا زن چو گردو

دمد از بس كه در سُرنا به نيرو

 

دُهُل زن آن چنان كوبد دهل را

كه از بانگش كند بيدار گل را

 

به هر جا كودكي در زيرِ«سَيكا»

كند بازي به«مازولاغ» و«لمكا»

 

درشكه، چرخ هايش ارغواني

كند منگوله هايش گل فشاني

 

كروكش مي درخشد زير باران

دوعاشق زير سقفش گشته پنهان

 

درشكه،عاشقان را مي بَرَد راه

به زيرِچتر،چون طاووس و چون ماه

 

به ساز و رقصِ شور انگيزِ سُم ها

بِجُنبانند اسبان گوش و دُم ها

 

كبوتر هاي عاشق مست وخُرّم

فرو برده دو چینگِ تشنه درهم

 

برقصد جوي،با شادي و شنگي

كند درسبزه ها احساس تنگي

صبح بهار/رضا افضلی* 9/2/88

صبح بهار

صبح بهار نیست، که غوغای محشراست
از لطف ابر ، باز زمین و هوا تر است

با صورِصبحِ تُندرو بارانِ بی امان
دررستخیزِ سبزه و گل، روزِ محشر است

درسال های قَحط، درین رهگذارِخشک
اردی بهشتِ تازه و تر وه چه نوبر است

برروی شاخه، شادیِ رنگین پرنده ها
با رقصِ رنگِ غنچه و گل، شوخ و دلبر است

قوسِ قُزح مجال نیابد به پُل زدن
در انتظارِ آمدنِ روزِ دیگر است

مست است باغ، از میِ باران و معبرش
بس فرشِ بافته زگلِ سرخِ پرپر است

دالانِ باغ و سبزه و باران و عطرِگل
طاقِ نشاط ومخمل و الماس و عنبر است

آن کس که نیست در پیِ شادی درین بهار
بی شک، به دین و مذهبِ عُشّاق کافر است

هر لحظه غنچه چهره گشاید به روی باغ
آیینه های آب زلالش، برابر است

باعشوه گل نهاده، سرِ خویش بر علف    
پروازِ شوق، شاپرکان را میّسر است
 
این صبح و شامِ عمرِ، شهاب و شَراره اند
بر هم زنی چو چشم ،زمان وقت دیگر است

باید چگونه بود درین فرصتی که هست؟
شاید که شامِ آخِر و شب های آخَراست

فردا رسد خزان و ببیند که هردرخت
بی جانی اش به ریشه و بی برگی اش براست

ای کاش بعدِ مرگ بمانم چو یک درخت
گرتخت و گاهواره و گر دَرچَه و دَر است

دورم کندخدای ز «تابوت و دار ساز»
گرمادهم اگر به فقیران نکو تر است

چون من، درخت هم نکند عمر جاودان
این زاد ومیر، بازیِ بی حدّ و بی مَر است

                                رضا افضلی   9/2/88