جوانی/رضا افضلی
جوانی ام که انا الحق زد و به ره رقصید
به عاقبت سرش از ریسمان دار گذشت
از یک غزل رضا افضلی
جوانی ام که انا الحق زد و به ره رقصید
به عاقبت سرش از ریسمان دار گذشت
از یک غزل رضا افضلی
به وطن می روم اما
به وطن می روم، اما نگران خواهم ماند
نگران پسران و نوه گان خواهم ماند
.
شهر شادی ست (تورنتو)، همه خوب اند وخوش اند
لیک ایرانی ام و باز همان خواهم ماند
.
به تفاریق سه دلبند، پریدند به غرب
گرچه شادند، ولی در غم شان خواهم ماند
.
همه در راحت و در نعمت و نازند ولی
تا که دورند، درین رنج گران خواهم ماند
.
قصدمان دورهمی بود، ولیکن به وطن
نگران در پی آن نسل جوان خواهم ماند
.
نزدشان بودم و دیدم که ندارند نیاز
به غم آن چه نیاید به زبان خواهم ماند
.
هرکه خود صاحب طفل است ، دهد حق به پدر
که همه عمر درین شرح و بیان خواهم ماند
.
دوری از دیدن فرزند، شود آتش دل
با تنور دل خود، شعله کشان خواهم ماند
.
دانم آن جا همه در امن و امانند و رفاه
از غم فرقتشان، پشت کمان خواهم ماند
.
آن جوانان بسی ریشه دوانده به وطن
تا که آیند خوش و میوه فشان، خواهم ماند
.
چون پدرمادر صدها ز وطن دور دگر
منتظر، چشم به در، شیفته جان خواهم ماند
همگنان نیک بدانند من دور از اهل
در دلم همره فریاد و فغان خواهم ماند
.
گرجه کمبود و گرانی ست ، چو آحاد دگر
اهل ایرانم و آنجا به عیان خواهم ماند
رضا افضلی
در تورنتو الهام شد
و در مشهد بیست و پنجم شهریور ماه ۱۳۹۷ سروده شد
آنجا که کفه های ترازو
یکسان نیست
با با که نیست
مدرسه و نان نیست
رضاافضلی
تاک بی برگ
.
تاک بی برگم، ولی جوش بهاران با من است
روی حرفِ مطرب تر دست باران با من است
.
آسمان خاطرم گر تیره گردد از ملال
ریزش اشکی چو رگبار بهاران با من است
.
در بهاران شیشه را بر طاق نسیان می نهم
بی شراب تلخ، شور باده خواران با من است
.
پای در گل از تن خاکی اگر دورم چه باک
از دل روشن، صفای چشمه ساران بامن است
.
سبزه دست افشان شود هرجا که بی خود بگذرم
نغمة شور آفرین جویباران با من است
.
چون کمر،گردِ عزیزان گشتنم بی وجه نیست
رشتة گلدسته ام، پیوندِ یاران با من است
.
می پرد چشمم به امّید پیامی، عمر هاست
شوق برجا ماندة امّید واران با من است
.
چون کلیدِ فالگوش افتاده ام در زیر پا
خوب یا بد، روی حرفِ رهگذاران با من است
.
در خمار خواب اگر افتم سحر، عیبم مکن
نشئه ی بیداریِ شب زنده داران با من است
.
چو درخت پیر دارم آرزوهای جوان
در زمستان، روح سرسبز بهاران با من است
.
این جواب آن غزل باشد که گوید « افضلی»1
جلوة رنگین کمانِ بعدِ باران با من است
1-دوست شاعر و همکار چندین ساله ام در کتابخانه ی دانشکده ی ادبیات،آقای رضا افضلی
----------------------------------------------------