جنگ و جنون / رضا افضلی

جنگ وجنون

جنگ،ازطفلان عالم نعمت بابا گرفت
از برادر خواهران هم، چشم و دست و پا گرفت
.
نه همین در کودکستان، مدزسه ‌،بیمار گاه 
در درون زاغه ها شد، سایه از سرها گرفت
.
هرچه را یک عمر انسان ساخت، با آتشگری
بمب ها افکند و با آوارها یکجا گرفت
.
بیوه ها افزود، بر خیل عروسان و زنان
خردک آرامش اگر شد گوشه ای پیدا، گرفت 
.
رنگ آسایش نبیندخلق، باجنگ و جنون
وای از جنگی که بین کینه ورها، پا گرفت.

غیب شد ارزاق و، جوی و چشمه شد غرق لجن
جنگ با ادبار هایش، رامش از دل ها گرفت
.
شهر پر لیلا و مجنون شد، تهی از عاشقان
جنگ مجنون کش،زخیل عاشقان لیلا گرفت
.
توپ ها و تانک ها و بمب های ناگهان 
کشتزاران را سترد و نعمت ازصحرا گرفت
.
کو که انسان تا بسازد این هم ویرانه را
جنگ، هم دیروز و هم امروز و فردا را گرفت

رضا افضلی
بیست و پنجم اردی بهشت ماه ۱۳۹۸


.

بر سر تربت صدسال هنر/ رضا افضلی

شعر خوانی استاد رضا افضلی در مراسم میثاق با هنرمندان که توسط انجمن فرهنگی و هنری تک چراغ روز 29 فروردین 93 در قطعه هنرمندان بهشت رضای مشهد برگزار شد با مضمون :

برسر تربتِ صد سال هنر آمده ام

باغمِ بیخته از دیدۀ تر آمده ام

قلّه های هنر شرق، نهانند به خاک

چون عقابی خجل و ریخته پر آمده ام

صف به صف خفته زن ومرد هنرمند به خاک

با دلی آتش و الفاظ شرر آمده ام

زیرهر سنگ، ستاره ست که پاشیده زهم

با دل سرخ شفق گون سحر آمده ام

تار بی پنجه و، نی بی لب و، دف ها بی دست

می نوازند و به دل زمزمه گر آمده ام

ازغم و درد و دریغا به دلم توفان هاست

بس که زان گور به این گور دگر آمده ام

صاحبان اثر خرد و کلان، خواب و به لب

با مرور سخن و نام اثر آمده ام

موج جمعیّت عُشّاق، به دل گریانند

به عجب زین همه تاثیر هنر آمده ام

هرکسی نام برد از هنری کهنه و نو

من به آواز، ز اشعار زبر آمده ام

پسر کوچک شعر و ادبم، این نوروز

تهنیت را، به سر گور پدر آمده ام

سر هر گور، ز جدِّ پدری یاد کنم

روی هر سنگ، چو دلمرده پسر آمده ام

ای عزیزان هنرمندِ فروخفته به خاک!

قاصدم، پیش شما پر ز خبر آمده ام

زندگانید شمایان، به اثر های بزرگ

من در آثار شما بس به سفر آمده ام

صوت و تصویر و سخن های شما می چرخند

تا به «اینترنت و وب» راهسپر آمده ام

همه«سی دی کده ها»، غرقه به آثار شماست

هر کجا گام زنان سوی گذر آمده ام

هرکُتُبخانه پراز شعر و کتاب است و اثر

به سر گور شما شیفته تر آمده ام

هنر ناب شما رفته به اقطار جهان

بهر آوردن این مژده، به سر آمده ام

زندگانید به ساز و قلم و چهرۀ خویش

پیشتان با خبر تازه و تر آمده ام

فاتح مرگ شمایید، به افسون هنر

شادمان با خبرِ فتح و ظفر آمده ام

شعر دلبافته ام هدیه به درگاه شماست

محو دیدار عزیزان بشر آمده ام

عید،در«قطعه مخصوص هنرمندانَ»م

تلخ و شیرین، وسط باغ ثمرآمده ام.

http://rezaafzali.blogfa.com/ رضا افضلی

تاریخ سرایش روز ششم فروردین 91،در مزارستان

هنرمندان بهشت زهرای تهران