به وطن می روم اما

به وطن می روم، اما نگران خواهم ماند
نگران پسران و نوه گان خواهم ماند
.
شهر شادی ست (تورنتو)، همه خوب اند وخوش اند
لیک ایرانی ام و باز همان خواهم ماند
.
به تفاریق سه دلبند، پریدند به غرب
گرچه شادند، ولی در غم شان خواهم ماند
.
همه در راحت و در نعمت و نازند ولی
تا که دورند، درین رنج گران خواهم ماند
.
قصدمان دورهمی بود، ولیکن به وطن‌
نگران در پی آن نسل جوان خواهم ماند
.
نزدشان بودم و دیدم که ندارند نیاز
به غم آن چه نیاید به زبان خواهم ماند
.
هرکه خود صاحب طفل است ، دهد حق به پدر
که همه عمر درین شرح و بیان خواهم ماند
.
دوری از دیدن فرزند، شود آتش دل
با تنور دل خود، شعله کشان خواهم ماند
.
دانم آن جا همه در امن و امانند و رفاه
از غم فرقتشان، پشت کمان خواهم ماند
.
آن جوانان بسی ریشه دوانده به وطن
تا که آیند خوش و میوه فشان، خواهم ماند
.
چون پدرمادر صدها ز وطن دور دگر
منتظر، چشم به در، شیفته جان خواهم ماند

همگنان نیک بدانند من دور از اهل
در دلم همره فریاد و فغان خواهم ماند
.
گرجه کمبود و گرانی ست ، چو آحاد دگر
اهل ایرانم و آنجا به عیان خواهم ماند

رضا افضلی
در تورنتو الهام شد
و در مشهد‌ بیست و پنجم شهریور ماه ۱۳۹۷ سروده شد