گفتند آرزو ها آید زمان راحت/رضا افضلی
گفتند آرزوها:
«آید زمان راحت»
...
هرروزِ خُردسالی، نوروز خرّم آمد
غرق شکوفه و گل ،سرشار شبنم آمد
/
گنجشک ها نشستند، بر فرش بازی ما
با جست وخیز آنان، شوقِ دمادم آمد
/
گنجشک های شادان، برشاخه های رقصان
بی خود شدند وقتی، باران نم نم آمد
/
ما در بهشت بودیم در کودکیّ و کم کم
چون عمرمان فزون شد، بیم از جهنم آمد
/
خُردی نرفته کامل ، آمد جوانی ازراه
درعشق های داغش ، شادیّ عالم آمد
/
بارفتن جوانی، لبخند ها پریدند
بر شانه های هستی، غم در پی غم آمد
/
چون روزهای شادی، رفتند با جوانی
برروی سینه هردم غم های مبهم آمد
/
گفتند آرزوها:«آید زمان راحت»
اما نشاط رفت و صد گونه ماتم آمد
/
امیدهای فردا، با وعده های شیرین
بر زخمِ یأسِ هستی، بهتر ز مرهم آمد
/
با کیمیای امّید، نیرو گرفت انسان
امید، چون بهاران در قلب آدم آمد
/
رضا افضلی
+ نوشته شده در بیست و دوم شهریور ۱۳۹۸ ساعت 13:15 توسط رضا افضلی
|