تشییع جنازه ی من/ناظم حکمت
آیا تشییع جنازه ی من از حیاط خانه آغاز می شود ؟
چگونه از طبقه ی سوم پایینم می آورند ؟
تابوت در آسانسور جا نمی شود !
پلکان هم پهنای لازم را ندارد !
شاید در حیاط آفتاب بالا آمده باشد و کبوتران در پرواز باشند !
شاید برف پا به پای هیاهوی کودکان ببارد
و یا باران باشد و سنگفرش های خیس !
مثل همیشه در گوشه ی حیاط سطل های زباله خواهند بود !
اگر طبق رسم معمول مرا با صورت باز در نعش کش بگذارند ،
ممکن است فضله ی کبوتری بر پیشانی ام بیفتد !
شگون دارد !
دسته ی موزیک باشند یا نباشند کودکان به تماشایم خواهند آمد !
( مرده ها کنجکاوی کودکان را تحریک می کنند ! )
پنجره های آشپزخانه از پشت سر نگاهم خواهند کرد !
در مهتابی
پیراهن ها ی شسته از روی بند رخت برایم دست تکان خواهند داد !
من در این خانه خوشبخت زیسته ام !
خوشبخت تر از آنچه بتوانید تصور کنید !
همسایگان عزیز !
عمری دراز را برایتان آرزو دارم ....
ناظم حکمت