آیا تشییع جنازه ی من از حیاط خانه آغاز می شود ؟

چگونه از طبقه ی سوم پایینم می آورند ؟

تابوت در آسانسور جا نمی شود !

پلکان هم پهنای لازم را ندارد !

 

شاید در حیاط آفتاب بالا آمده باشد و کبوتران در پرواز باشند !

شاید برف پا به پای هیاهوی کودکان ببارد

و یا باران باشد و سنگفرش های خیس !

 

مثل همیشه در گوشه ی حیاط سطل های زباله خواهند بود !

 

اگر طبق رسم معمول مرا با صورت باز در نعش کش بگذارند ،

ممکن است فضله ی کبوتری بر پیشانی ام بیفتد !

شگون دارد !

 

دسته ی موزیک باشند یا نباشند کودکان به تماشایم خواهند آمد !

( مرده ها کنجکاوی کودکان را تحریک می کنند ! )

 

پنجره های آشپزخانه از پشت سر نگاهم خواهند کرد !

در مهتابی

پیراهن ها ی شسته از روی بند رخت برایم دست تکان خواهند داد !

 

من در این خانه خوشبخت زیسته ام !

خوشبخت تر از آنچه بتوانید تصور کنید !

 

 

همسایگان عزیز !

عمری دراز را برایتان آرزو دارم ....

 

 

                                                           ناظم حکمت