صندوقِ سيبِ سرخ/رضا افضلی
صندوقِ سيبِ سرخ
به: رضا دبیری جوان
با جِقّه هاي مِفرغيِ زنگ خورده اش
واكرده كامِ مخملي اش را
آميزه اي عجيب
از بوي مُشك عنبر و صابون و عطرِ گل
بوي بهارِ رفتة مادر بزرگ را
پيچانده در مشامِ درخت اقاقيا
/
با من اگر به خانه بيايي
از عصرِ كودكي
با « مازُلاقِ » گيج به دستت
او در ميانِ خلوت خود چرخ مي زند
در چترِ خاطرات پرنده
/
صندوق
با جانمازِ مخملي و بُقچة زري
با مُهر و موميايي و يك شيشه از فُرات
هميانِِ چرمباف
با سكّة عتيق
گلبرگهاي سرخِ معطّر
خشكيده در بياض
عكسي ميانِ تذكرة مُهر خورده اي
سيبي درشت و سرخ در آيينه اي دو قاب
/
او در ميانِ دفترِ از ياد رفته اي
جوياي سطرهاي گُمِ نانوشته است
نُقلِ عروسي اش
در لابلاي پيرهن نابريده اي
سنگي شده به طعمِ شكرخاك
من در كنارِ او
آهوي كوچكي كه شميم بهار را
بو مي كشد هنوز
نزديكِ يك درختِ خميده
بر چشمه اي كه آب ندارد
صندوق
با جقّه هاي مِفرغيِ زنگ خورده اش
غير از جوابهاي مكرر
اين بار هم جواب ندارد.
رضا افضلی 8/1/71
http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگم
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_all. مطالب فیس بوک