ازدوستانی که زاد روزم را از سر لطف شاد باش گفته و می گویند از دل و جان سپاسگزارم.
دربدلگاه زمين 
...
/
راه آمدم، راه آمدم، راه آمدم، راه
از روی ابرِبرفگون، تا شهر دلخواه
/
ساکن به مغرب، نیمی از فرزندهایم 
نیمی به ایرانِ وطن، همگام و همراه
/
دو دختر آن جا، دو پسر، دایم دراین جا
نیم دلم این جا و نیمش در وطن،.. آه
/
این جا که باشم، بهرِ دختر ها دلم تنگ
آن جا که باشم، از پسر ها هجرِ جانکاه
/
بین برادر ها و خواهر ها همیشه
باشد مسافت روز کامل از هوا راه
/
باهم نمی آید برون خورشید و ماهم
باید ببینم گاه خورشید و گهی ماه
/
من پیش ازین گه می شدم از میهنم دور
اما کنونم دور ازو نزدیک شش ماه
/
بادا وطن جاوید چون کوه دماوند
دارد به هرجا عاشقانی بس هواخواه
/
عشق وطن چرخد چو اکسیژن به خونم 
یادآیدم تاریخ و رزمش گاه و بیگاه
/
تاریخ ایران در فراز و در فرودش
آمیخته با عشق اجدادِ دل آگاه
/
چون «آریو برزن» ورا بسیار سردار
جان داده بهر حفظِ مرزِآن، وطنخواه
/
این سرزمین را کرده ویران دشمن شوم:
اسکندر و ترکان و تازی ها و اشباه
/
قتل پدر، محو پسر ها ، بهر شاهی
خون برادر ریختن در کاخ و خرگاه
/
رستم فتاده با فریب نابرادر
وز کینه اش در «خنجر آجین،نیزه دان» چاه
/
باشد زمین در کار زاد و میر انسان 
فرقی ندارد بی نوا با شاه جمجاه
/
باشد اگر آرش به زور و بُرز و بازو
ورکوه باشد، سازدش چون مشتی ازکاه
/
چون ميوۀ باغ امیدش چیدنی شد
ناگه کند دست ورا از میوه کوتاه
/
چون باد می پيچاندَش در پنجۀ خويش
تا منحرف گرداندش از راهِ دلخواه
/
ساییده گردد در بدلگاه طبیعت
گرجامه اش کرباس باشد يا که ديباه
/
آوازۀ ویرانگری ازکس چو ماند
از بردن نامش جهانی دارد اکراه
/
أن رهنماي کلِّ هستي مانَد و بس
جان جهان، محبوب بی جایِ نهان «گاه» 1

رضا افضلی تورنتو 
بیست و هشتم سپتامبر 2016 هفتم
مهر ماه 1395
1-گاه . (اِ) سریر. تخت آراسته ٔ پادشاهان را. (صحاح الفرس ). تخت پادشاهان . (جهانگیری ) کرسی . (مهذب الاسماء). اورنگ . صندلی . عرش

.
http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک

https://telegram.me/Reza_afzali_channel
رضا افضلی
شعرها و نوشته ها