دختر شعر/رضا افضلی
دختر شعر
....
.
پشت سرت آمده ام باشتاب
دوخته اي چشم به امواج آب
/
بر لبۀ آب دو پای توتر
مثل پری لیک به دستت کتاب
/
ريگ به آب افکني وخيره اي
دروسط دايره ها چون حباب
/
برکه ببيند که در آيينه اش
باد دهد زلف ترا پيچ وتاب
/
روی تو برده سبق از آینه
موی تو برده رمق از مشک ناب
/
چهر تو در برکۀ شفاف، چون
ماه در افتاده به حوض گلاب
/
همچو کتابي ست ترا زندگي
خوانی و خوانی که بیابی جواب
/
در همۀ باغ وَزَد باد تر
برکه و گیسوی تو مست وخراب
/
روي سرت چرخ زندگاه گاه
فوج پرنده همه بی اضطراب
/
شاعري و رفته خيالت به اوج
گشته رها روی هوا چون عقاب
/
غرق چنانی که نبینی مرا
پشت سرت چهرۀ من روی آب
/
مست چنانی که ندانی کِه ای
داده ترا بس که تخیّل شراب
/
بازسحرگاه به رویای من
بودی و ناگاه پریدم زخواب
.
رضا افضلي تورنتو کانادا پنج شنبه اول مهر ماه ١٣٩۵ بیست و دوم سپتامبر ٢٠١۶
http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_all مطالبم در فیس بوک
https://telegram.me/Reza_afzali_channel
رضا افضلی
شعرها و نوشته ها
..................
+ نوشته شده در سوم مهر ۱۳۹۵ ساعت 18:35 توسط رضا افضلی
|