اي درختان
..............
...
.
اي درختان چه گذشته ست به برگ و بَرِتان
كي خزان رَدشده چون گلّۀ زرد از سرتان 
.
گاهوارانِ همه چلچله ها، گاه بهار!
از چه كردند كلاغانِ خزان معبرتان 
.
باد، برگانِ شما را به سحرگاهان برد
تاكند خاك و رَوَد خاطره شان از سرِتان
.
پيش پاييز شكستيد ولي خم نشديد 
جان سپرديد و نداديد به او سنگرِتان
.
ريشه هاتان همه بر خاك زده پنجه، چه غم 
گركند آتشِ پاييز چو خاكسترتان
.
چشم در راه بهارم كه به يك چَشم زدن 
مي كند جامۀ گلبافِ طرب در برِتان
.
آسمان نُقل ببارد به سراپاي شما 
از شعف، نعرۀ شاباش زند تُندرتان 
.
من بدين خوابِِ شما مرگ نگويم زیرا
گلِ صد رنگِ بهاران دمد از باورتان

رضا افضلی12/10/63
http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگم
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_all مطالبم در فیس بوک
.................................................................................................