هر شعر چه منظوم و چه نيمايي و منثور / رضا افضلی
چه نيمايي و منثور
....
..
.
«تكرار» شود مرگ، حياتِ هنري را
آرد ز پيِ خويش، رسومِ حجري را
.
چشمانِ تخيّل كه به جز تازه نبيند
راضي نشود سستي و آسان نگري را
.
از هر سفر خود، سخني تازه تر آرد
با تازه تري، كهنه كند آن دگري را
.
تا آن كه به هر غلغله، شاعر بفزايد
دريايِ خروشنده ی اشعارِ دَري را
.
تقدير چنين رفته، كه دنيا بشناسد
اين ژرف ترين اوجِ شكوهِ بشري را
.
زان شعر كه باشد عدمش به زوجودش
تلخی چه دهی تشنه مَذاقِ شکری را
.
در جمله ی«اي واي خدايا!»،اثري هست
از شعر شگفت است چنين بي اثری را
.
حيفا سخني گويي و ذوقي نپذيرد
اي آن كه به خود نام نهادي هنري را
.
وقتي ننشيند سخنت بر دل عاشق
داری چه توقع دلِ از عشق بَری را
.
از باده ی شعري، نشود گر كه سري گرم
بيهوده كشد مادرِخُم،خون جگري را
.
اين معجزه اي نيست كه در عصرِخبر ها
ترويج كني در سخنت: بي خبري را
.
با واژه ی بي شعله چه گويي ز حقايق
چون قصد كني وقتِ سخن پرده دري را
.
چون صاعقه از راهِ سخن يكّه سواران
رفتند و سپردند به تو رهسپري را
.
تا شعرِتو چون ابر ببارد به دلِ خلق
گُندآوري و پُردلي و پُر جگري را
.
زنهار تو با شعله ی سوزنده ی تقليد
آتش نزني مزرعه هاي پدري را
.
هر شعر چه منظوم و چه نيمايي و منثور
بايد بِسُرايد غم و عشق بشري را
.
قيچي نكني بيش از اين بال و پر شعر
داني تو اگر حاصلِ بي بال وپري را
.
جزآفتِ تقليد نباشد، اگر امروز
از كِشت برون برده چنين باروري را
.
شعري كه كشد طرحِ سحر،شعرِسحر نيست
گر بو نكني زآن گلِ سرخِ سحري را
.
آن گشته بدين راه كنون صاحب دعوی
كز هِر نشناسد بِر واز ديو پري را
.
تو ناموري ليك به شعرت شَرري نيست
خواهي چه كني حاصلِ اين ناموري را
.
وقتي كه تو را باغِ بهشتِ پدري هست
خواهي چه كني برزخِ اين در به دري را
.
بايد كه برقصند به شعرِ تو زن و مرد
آن لحظه كه آغاز كُند عشوه گري را
.
بايد كه به شعري بِبري از همگان دل
یا آن كه ز ره باز بداري سفري را
.
داني ز چه آتش نزند شعر تو برجان
زيرا كه ندارد كلماتِ شرري را
.
در رشته كشم اين سخن از« شمسِ پرنده»*
تا فاش كنم علّتِ اين بي ثمري را:
.
«گر نوحه گري با جگرِ پاره ننالد
تأثير نباشد به دلي نوحه گري را
.
مطرب كه درو عشق نباشد، نتواند
رقصنده كند، با هنرِ خود دگري را»*
رضا فضلی 1379
* شمس تبریزی:
مطرب که عاشق نَبُوَد، و نوحه گر که
دردمند نَبُوَد، دیگران را سرد کند.
http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین
مطالب وبلاگم
https://www.facebook.com
/reza.afzali.7/photos_all. مطالب فیس بوکم
کلیک فرمایید: شعر تر
(قصیده ای از رضا افضلی) وبلاگ چه بگویم.
http://hassani.ir/post-214.aspx