شرممان باد ز پشمینۀ آلودۀ خویش/ رضا افضلی
شرممان باد ز پشمینۀ آلودۀ خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم(حافظ)
این بنده رضا افضلی،متولد دهم مهرماه 1327 فریمان هستم. تحصیلات خود را ( از اول دبستان تا دورۀ کارشناسی ارشد) در مشهد گذرانده ام. ازکودکی ام بود که اندک اندک ذوق شاعری درمن قوَت می گرفت. از سال 1346در دانشگاه مشهد، استخدام شدم و شعرها و نوشته های خود را به تدریج در جراید کشور انتشار دادم. از همان دوره جوانی در قهوه خانۀ روشنفکری «داش آقا»ی آن زمان با انجمن های فرخ و قلم و غیر آن آشنا شدم و در جلسات هفتگی شان شرکت می کردم. در همان محافل با شاعران بزرگ خراسان آشنایی و دوستی یافتم و در کتابخانه با دوستم استاد محمد قهرمان همکار و هم اطاق شدم.
از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی به دریافت لیسانس ادبیات عرب و چندسالی بعد فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی موفق شدم. از سال 1363 به بعد، تدریس خود را با حفظ سمت کارشناسی در کتابخانه، در دانشکده ادبیات دکتر علی شریعتی مشهد آغاز کردم و به دانشگاه های دیگر دعوت شدم.
بعد از سی سال ،سرانجام در سال 1376بعد ازبازنشستگی از دانشکده ادبیات (دانشگاه فردوسی)، ضمن تدریس در دانشگاه های مختلف از جمله دانشگاه آزاد مشهد، عضوهیات علمی دانشگاه آزاد شیروان نیز شدم و هم اکنون در دانشگاه پیام نور مشهد تدریس می کنم.
در چندین کنگره و نشست علمی و شب شعر مختلف شرکت کرده و آثاری ارائه داده ام. برخی از مقالات و اشعارم در کتاب های گوناگون منتشرشده و مطالب بیشتری در وبلاگ بنده و دیگران انتشار یافته است.
تعدادی اثرآماده و چند کتاب زیر چاپ دارم ولی کتابشناسی آثار منتشر شدۀ اندکم عبارت اند از:
در شهر غمگرفته ي پاييز، مشهد، رهايي,1357(مجموعۀ شعر)
آهوي ارغواني،فيصل الحجلي،مترجم:رضا افضلي،مشهد،به نشر، چاپ اول 1378 و چاپ سوم1384
نگاهی از ساحل به دریا (به مناسبت نکوداشت استاد احمد گلچین معانی) به کوشش رضا افضلی.مشهد، انجمن آثار و مفاخرفرهنگی خراسان رضوی،.1377
شناختنامه استاد محمد قهرمان، رضا افضلی،مشهد،انجمن آثار و مفاخرفرهنگی خراسان رضوی،1384
گریه درگلوکردن.(سروده هایی در سوک و ستایش زنده یاد استاد محمد قهرمان) به کوشش رضا افضلی.مشهد،1392
بیشتر دوستانی که ازسر لطف به وبلاگ این بنده سرمی زنند وشعرها و حرف هایم را می خوانند، از نزدیک و دور با من و آثارم آشنایی دارند.برخی از عزیزان دیگر خواسته اند خودرا بیشتر معرفی کنم و شمّه ای از داستان زندگی ام را برایشان بنویسم. فعلا بدین مختصر بسنده می کنم تا فرصتی مناسب پیش آید و «خودزندگی نامه» ام را انتشار دهم، به همه دوستان عزیزم درود می فرستم.با اخلاص رضا افضلی