جان دادندسته جمعي/ رضا افضلی 6/7/58
جان دادن
دسته جمعي
فرياد آب آبِ ماهي را
بر خاك
نه صدف شنيد و
نه صيّاد
كه جان دادنِ دسته جمعي را
به تماشا نشسته بود.
تقدير من
رها بر بي قراري رود
در صف آرايي قورباغه ها
كه نقب بلورينش را ادامه مي دهد
در رهگذار صيّاد پير
كه تورش را چون تقدير
در قسمتي از رود
فرو مي برد
وقتي كه سرنوشت را
اندازة سوراخ تور
رقم مي زند
تا سفره هايي ناشناس را
رنگين كني
و شكم نهنگي را بينباري
كه كوچكترين لقمه اش
ماهي سرگردان زمين است
در آبهاي بي نهايت.
رضا افضلی 6/7/58
http://
+ نوشته شده در هشتم دی ۱۳۹۲ ساعت 2:9 توسط رضا افضلی
|