از زنده یاد: استاد حسن لاهوتی/برای فرزندانش: رضا، علی و شیما/به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد
«تنها خداست که می ماند»
در چهلمین روز درگذشت
استاد زنده یاد شادروان حسن لاهوتی
خانواده و خویشان و دوستان و دانشجویان آن مترجم و عرفان پژوه بزرگ
رأس (ساعت 10 صبح روز شنبه 14/2/92) پیرامون مزار استادحسن لاهوتی
واقع در (باغ اول خواجه ربیع مشهد) حضور خواهند یافت و یاد و خاطرات آن استاد برجسته را گرامی خواهند داشت.
لطفا اطلاع رسانی بفرمایید
.....................................
از زنده یاد:
استاد حسن لاهوتی
برای فرزندانم: رضا، علی و شیما
در بَرَم شب بیا و مهمان باش
راز دل را چو شب نگهبان باش
باده نوشان! بخوان و دست افشان
تا سحر در میان مستان باش
جام زهرغم از زمانه مگیر
می شادی بنوش و شادان باش
جُغد بدخوان و شوم شهر مشو
بلبل خوش سُرای بستان باش
نتوانی اگر فرشته شوی
خوی حیوان گذار و انسان باش
مشعل عقل را فروزان دار
آسمانِ ستاره باران باش
بام افلاک روشن از خِرَد است
با خِرَد ، نورِ پاکِ تابان باش
پندهای سه گانه را بشنو[1]
راه زرتشت رو، مسلمان باش
دیو حرص و حسد به دام افکن
در قناعت بکوش و سلطان باش
برسر حِقد وکبر و خشم و ریا
خاک نفرت بریز و خود جان باش
بخل و خِسّت ز مردمی دور است
نخل پرجود سایه افشان باش
در گریبان خلق چون افتی
خواب راحت مکن، پریشان باش
"تا توانی دلی به دست آور"
گر شکستی دلی، پشیمان باش
گره از اخم بر جبین مفکن
سنگ خارا مباش، باران باش
نرم خویی و خنده رویی را
پیشه کن، غرق نور ایمان باش
نیشِ زخم زبان به کس مرسان
وز ستم پروری هراسان باش
بی ادب بو ز فیض حق نبَرد
در ره حق مثَل به دوران باش
گر که اکسیر زندگی جویی
بر در کوی عشق دربان باش
حُبِّ میهن ز دل مکن بیرون
عاشق خاک پاک ایران باش
یک سخن بیش نیست دانش و دین
خوی یزدان بگیر و یزدان باش
حسن لاهوتی، 11/ 3/ 1391 مشهد


[1] گفتار نیک، کردار نیک، پندارنیک
در چهلمین روز درگذشت
استاد زنده یاد شادروان حسن لاهوتی
خانواده و خویشان و دوستان و دانشجویان آن مترجم و عرفان پژوه بزرگ
رأس (ساعت 10 صبح روز شنبه 14/2/92) پیرامون مزار استادحسن لاهوتی
واقع در (باغ اول خواجه ربیع مشهد) حضور خواهند یافت و یاد و خاطرات آن استاد برجسته را گرامی خواهند داشت.
لطفا اطلاع رسانی بفرمایید
.....................................
از زنده یاد:
استاد حسن لاهوتی
برای فرزندانم: رضا، علی و شیما
در بَرَم شب بیا و مهمان باش
راز دل را چو شب نگهبان باش
باده نوشان! بخوان و دست افشان
تا سحر در میان مستان باش
جام زهرغم از زمانه مگیر
می شادی بنوش و شادان باش
جُغد بدخوان و شوم شهر مشو
بلبل خوش سُرای بستان باش
نتوانی اگر فرشته شوی
خوی حیوان گذار و انسان باش
مشعل عقل را فروزان دار
آسمانِ ستاره باران باش
بام افلاک روشن از خِرَد است
با خِرَد ، نورِ پاکِ تابان باش
پندهای سه گانه را بشنو[1]
راه زرتشت رو، مسلمان باش
دیو حرص و حسد به دام افکن
در قناعت بکوش و سلطان باش
برسر حِقد وکبر و خشم و ریا
خاک نفرت بریز و خود جان باش
بخل و خِسّت ز مردمی دور است
نخل پرجود سایه افشان باش
در گریبان خلق چون افتی
خواب راحت مکن، پریشان باش
"تا توانی دلی به دست آور"
گر شکستی دلی، پشیمان باش
گره از اخم بر جبین مفکن
سنگ خارا مباش، باران باش
نرم خویی و خنده رویی را
پیشه کن، غرق نور ایمان باش
نیشِ زخم زبان به کس مرسان
وز ستم پروری هراسان باش
بی ادب بو ز فیض حق نبَرد
در ره حق مثَل به دوران باش
گر که اکسیر زندگی جویی
بر در کوی عشق دربان باش
حُبِّ میهن ز دل مکن بیرون
عاشق خاک پاک ایران باش
یک سخن بیش نیست دانش و دین
خوی یزدان بگیر و یزدان باش
حسن لاهوتی، 11/ 3/ 1391 مشهد


[1] گفتار نیک، کردار نیک، پندارنیک
+ نوشته شده در سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 14:7 توسط رضا افضلی
|