درخشد توتِ شيرين بر طبق ها

به نقل از منظومة بلندمنتشر نشدة (مشهدی های قدیمی)

 سرودة رضا افضلی در سال ۱۳۷۷

 

پگاهان، موقعِ شرمِ شفق ها

درخشد توتِ شيرين در طبق ها


به فرقِ توت ها مُشتي گلِ سرخ

شده بر هر طَبَق چون كاكُلِ سرخ


زراهِ باغ مي آيد طبق ها
«طبق كش» مي رسد غرقِ عرق ها

 

يكي سر مي رسد، پاي پياده
طبق را روي لُنگِ سرنهاده

 

يكي رانَددوچرخه، شاد و سرمست

طبق بر سرگرفته با يكي دست


دو تن گيردطَبَق رابا تكاپو

نهد با «ياعلي» برروي سَكّو


زند مردي به معبر دم به دم جار

كند اين بيت را پيوسته تكرار:


«عسل درباغ هست وغوره هم هست

زليخا هست و فاطي كوره هم هست»


فروشد توتِ شيرين را به مردم
سفيد و نرم،مثلِ كُركِ قاقُم

      

پسِ درهاي دكّان هاي بسته

به اطرافِ طبق،جمعي نشسته

 

خورد با پنجه هاي «ليچ» و چسبان

زسيني توت را در جمعِ ياران

 

يكي با خالكوبِ روي بازو

ببلعدتوت از كفّه ي ترازو


دلش را چون زند شيريني تَر
كشد او كاسه اي از دوغ را سر

 

پر از قيماق و گَردِ سبزِ نعنا

بنوشد يك نفس دوغ گُوارا

*

زمانِ توت بس كوتاه باشد

چو عمرِ آدمي يك «آه» باشد


ز باغِ دم، اگر توتي نچيني

دمِ ديگر در آن چيزي نبيني

 درخشد توت شیرین در طبق ها/ازمنظومة مشهدی های قدیمی/ رضا افضلی