زیرِباران/رضا افضلی/به: مهندس اصغر شریفی
زیرِباران
رضا افضلی
به: مهندس اصغر شریفی
زير باران مي روم، رنگين كماني در دلم
از پرستوهاي رقصان، آسماني در دلم
شورباران، رقصِ سبزه، عطرِ گل ها، بوي خاك
مي گشايد باغ هاي گلفشاني در دلم
گر چه از داغِ شقايق هاي پرپر بر زمين
بشكفد هر لحظه دشتِ ارغواني در دلم
شوقِ روزِ آفتابي يادِ غوغاي بهار
عطرِ ياس و مريم آرد هر زماني در دلم
تا نَدرّد گلّه ی امّيدها را گرگِ يأس
عشق بيدار است و خوانَد چون شباني در دلم
در شبِ تاريكِ دل هم مي درخشد ماهِ عشق
خرمن الماس ريزد كهكشاني در دلم
سال ها رفتند و غيراز چهره ی فردا نماند
زان همه روزانِ بي حاصل نشاني در دلم
از دلم راهي ست گويي تا به اين صبح بهار
كاينچنين پاشد شميمِِ بي كراني در دلم
مي سرايم همچو هُدهُد بر چکادِ لحظه ها
تا كه از امّيد دارم چينه داني در دلم
مشهد 25/2/66
نوروز و نوبهار، جهان را به برگرفت
هستی دوباره، شور و جوانی زسرگرفت
چون سبزه و شکوفه و گل های رنگ رنگ
امّيدهای نوشده جانی دگرگرفت
رضا افضلی
نوروز و رستاخیز بهاران، بر شما و خانواده گرامی تان خجسته باد! خوشدل و سرفراز باشید. ر.ا
کلیک فرمایید:باده ی باران/نوروزی دیگر/ و فهرست مطالب وبلاگ