آه ودم/رضا افضلی

 

آه ودم

....
هم را نیازاریم بی آن که بخواهیم*
بی خود چرا از مهر یکدیگر بکاهیم
.
سر را به روی شانه های هم گذرایم
تاکس نپندارد که ما بی تکیه گاهیم
.
این عمرِکم، صد سال هم باشد دو روز است
گوید مَثَل: ما یک دم کوتاه و آهیم
.
داند زمین هرچند روی آن بتازیم 
آخِرمیان دامن خاکش گیاهیم
.
باخویش خواهد بُرد، بادش خاکمان را
گرمستمند و گر غنی، گر پادشاهیم
.
ما خاکیان آخر چرا خاکی نباشیم 
با هر مقام فضل و مال و جایگاهیم
.
صیاد یکدیگر شدن در شأن ما نیست
وقتی که خود آهوی این نخجیرگاهیم
.
از هرطرف امواج طوفان در کمین است
سر را بَرَد باخویش و ما فکر کلاهیم
.
بر باد خواهد دادمان آن دست پنهان
درپیش طوفات حوادث برگ کاهیم 
.
زیبایی هستی نمی آید دوباره
یک بار در دنیا، بهشتی پایگاهیم
.
باید ز گنجشکان بیاموزیم امّید
کمتر نه از گنجشک های صبحگاهیم
.
رقص کلاغ و نوک زدن بر برف زیباست
وقتی که محو برف یکریز پگاهیم
.
حیف است از قهری عبث هستی شود تلخ
وقتی که شهد مهربانی را گواهیم
.
«مولای رومی» گفته:دنیا بهر شادی ست
گر غیر این باشد همه در اشتباهیم
.
مارا نباشد دوستی بااهل آزار 
پروردگان اشک چشم و دود آهیم
.
تاریخ دارد یاد در ذهن عجیبش
قربانیان حکم میر و تیغ شاهیم
.
آتش گلستان می شود در زیر پامان
زیرا سیاوش های پاک و بی گناهیم
.
هر جا به پا گردد ترازوی عدالت 
ازجابران درپیش داور داد خواهیم
.
رضا افضلی9/11/93
.
* يكديگر را می آزاريم
بی آن که بخواهيم.
مصرع اول غزل بنده ترجمه منظوم پاره فوق از شعر خانم مارگوت بیکل است.
از سرکار خانم زری مینوئی و جناب آقای رضا خالصی که برای یافتنش کمکم کردند سپاسگزارم.
http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_all مطالبم در فیس بوک

خلقِ دربه در/رضا افضلی

خلقِ دربه در

...
..
روی سنگ وچاه، درتمامِ راه
روز و شب روان،خلقِ بی پناه
/
سوی ناکجا، بی هدف روان
درمسیرشان ،درّه، پرتگاه
/
ازغبار مِه،پیشِ رو سفید
ازبدِ زمان،پشتِ سر سیاه
/
باستمگران، عمرشان هدر
کِشتِ عمرشان،باطل و تباه
/
روی دوششان کوهِ رنج و غم
می شود هدر،روز و سال و ماه
/
پا و دستشان، خسته، ناتوان
باعزای شب، باغم پگاه
/
برزبانِ این، وای و وای و وای 
بر لبانِ آن ،آه و آه و آه
/
جسته از وطن،خلقِ دربه در
خلقِ مضطرب،خلقِ بیگناه
/

رضا افضلی30/8/94


http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک
...................................................................................................................................

اکنون که آدمیم/رضا افضلی

 

مُردم از حيوانی و آدم شدم...مولوی
*
اکنون که آدمیم
...
.
بَراین که خفته است به گورش 
با بغض مَنگرید!
با زندۀ همیشه، نیازِ وداع نیست
.
ماساکنانِ زندۀ این طُرفه عالمیم 
درگردشِ قرون
با رنگ و شکل و وضعِ دگرگون
تا جاودان به دیگِ زمین، آشِ درهمیم
.
در آمد و شُدیم
دیروز مان اگرچه، چو آینده مبهم است
با شکل های دیگرِ خود، این جا 
همراه و همدمیم
.
حیفا بهشت را 
این جا برای خویش نسازیم
اکنون که آدمیم.

رضا افضلی19/9/94

http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک

«دوستت دارم»/رضا افضلی

«دوستت دارم»
..
.
دوستت دارم
لقمه ای ست که دردهانم می گذاری
ملافه ای ست که روی سینه ام می کشی 
انگشتی است که روی بینی ات می فشاری
تا کسی بیدارم نکند
.
دوستت دارم
در نگاه توست که امید می دهد
ودرپردۀ پنجره ای ست که کنار می زنی
تا دانه های درشت برف را
تماشا کنم
.
درکنار تو 
نگفتنِ دوستت دارم هم
معنای دوستت دارم می دهد.
.
درکنارِعاشقی که دوستت دارد بمان!
/
رضا افضلی 16/9/94

تصویر:http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک
........................................................................................................

امید و نوید / رضا افضلی

امید و نوید 
...
..
.
مژده دهیدم ز برف، شهر سپید است
روی درختان، شکوفه های امید است
/
پشتِ دریچه ز برفبارِ شبانه
پرده ای از پرنیان، برابرِ دید است
/
گرکه نگاهی کنی به باغِ سحرگاه
جنبشِ گنجشک و شادمانیِ عید است
/
ابرِ شبِ پیش، شسته چهرِ زمین را
نوبتِ پروازِ برف های سپید است
/
آب شود صبحدم زخندۀ خورشید
این همه قندیل ها که همچو حدید است
/
این همه باران وبرف و آب به ژرفا
وقت شکوفائیِ بهار کلید است
/
فَصلِ بهاران به رستخیزِ علف ها
عاشقیِ باد و موفشانی بید است
/
لاله چو روید زدشت و دامنۀ کوه
زخمِ دلش داغِ عاشقانِ شهید است
/
بهر بیابان خشک و خاکِ کویری
هفتۀ برفی، چو جشنِ عیدِ سعید است
/
گاه همین برف ها برای تهی دست
رنج بزرگ و غم و عزای جدید است
/
شادی مطلق ازان غنی ست که اورا
قوت و فراغت کنار جام نبید است
/
رَحم و مرّوت اگر به زاغه زند سر
بهر دل بی نوا امید و نوید است
/
رضا افضلی9/8/94

تصویر:http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک
...................................................................................................

براي باز شكُفتن/رضا افضلی

براي باز شكُفتن
..
.
حجمِ مرا
در خاك هاي باكره بگذاريد
زيرا براي باز شكفتن
تعجيل مي كنم
*
روزي كه قُمريان
بر بام هاي كاهگلِ سبزِ نخ نما
نوك مي زنند
روي زبان من
شايد مرا زطاقچه برداري
چون قصّه اي بلند بخواني
*
چشمي ميانِ ماه
چشمي درونِ خورشيد
قلبي به شكلِ سرخ ترينِ انارها
دستي به شكلِ ريشة تاريكِ نارون
حاشا كزين زمين
تا جاودانه دست بدارم.

رضا افضلی 26/12/1359
تصویر:
برگرفت از صفحۀ دوست عزیز جناب بهزاد قرائی عزیز

http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک

 

 

صفِ آواره / رضا افضلی

صفِ آواره
..
.
صفِ آواره، دایم رهسپارند 
فراری ازدمِ تیغِ تتارند
/
تتاران جملگی بی رحم و ایمان
ریا کارِ به ظاهر دین مدارند

مُغول هایی که در عصرِ تمدن
بسی چنگیز را آموزگارند
/
صف آوارگان، بی نان و بی آب
به سوی ناکجا ها در فرارند
/
میان سنگ و کوه و راه دشوار
به دوش صبر، کوهِ درد دارند
/
به روی برف های کهنه و نو
به پای یخزده سوزن سوارند
/
بیابان تا بیابان شهر تاشهر
سکون و خواب و آرامش ندارند
/
به گریه کودکان، برپشت و بر دوش
چو مادرهای خسته اشک بارند
/
رها کرده زوحشت شهرِ خود را
به سوی «خودندانم»رهسپارند
/
زترسِ دشمنانی آدمی کش
که باک ازکشتن انسان ندارند
/
دوان از بیم رگبارِ گلوله
به پای زخمی و تاول دچارند

/
30/7/94رضا افضلی

http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگ رضا افضلی
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک
.....................................................................................................

مجالِ آخرين / رضا افضلی

مجالِ آخرين

.
..
مي گذرد به ناگهان كار زكار من و تو
زرد شود چو يك خزان تازه بهار من و تو
/
نوبت ما رسيده و بوسه به گل نمي زني
تا گذرد به ناگهان گل زكنار من و تو
/
از گلِ سرخِ نسترن،شعله فتاده در چمن
جنگلِ شعله ور شده،شهر و ديار من و تو
/
خيز و انا الحقي بزن ،گركه زسر گذشته اي
صف زده بر سر گذر، چوبة دار من و تو
/
پنجره تر نمي كند لب به هواي تازه اي
تا كه نهاده بيمِ جان، پا به حصار من و تو
/
گر شب و روز مي دود، بي هدف از كنار ما
ره به دهي نمي برد ، خيلِ سوار من و تو
/
گاه مجالِ آخرين، خواب نگيردت چنين 
واي اگر كه بگذرد ، باز قطار من و تو
/
رضا افضلی 12/5/65
......
http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگم
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_allمطالبم در فیس بوک
..........................................................................................................
تصویر: ازصفحۀ دبیر ارجمند، سرکار خانم اقدس نجی

 —

ز دام رَسته هزاران/رضا افضلی

 

ز دام رَسته هزاران
/
/
به چارچوبِ زمان موريانه افتاده ست
هراسِ مرگ، به قلبِ زمانه افتاده ست
/
به هر كرانه روانند، بي هدف چون باد
ز دست هاي سواران دهانه افتاده ست
/
گلي ز تيغِ خزان جان به در نخواهد برد
كه باد مست، به دستش بهانه افتاده ست
/
به دوشِ كوه و دلِ دشت، لاله هاي كبود
چو زخمِ ماست كه بر پشت و شانه افتاده ست
/
ز پايداريِ اين باغ، بادِ خشم آگين
ز دستِ بي رمقش، تازيانه افتاده ست
/
چه جاي عيب گرفتن به باده خواري ما
كه پيرِ ميكده خود در ميانه افتاده ست
/
پرنده هاي پريزاد، گرم پروازند
چه غم به پنجة باد آشيانه افتاده ست
/
نويدِ صبح بهاران دوید، دردلِ باغ
كدام مرغ، به فكر ترانه افتاده ست
/
ز دام رَسته هزاران، به دانه دل ندهند
كه دامِ حيله در آن سوي دانه افتاده ست
/
سرودِ من به درختِ زمانه چون قلبي
ز رهگذارِ غريبي نشانه افتاده ست
رضا افضلی 18/8/63

http://rezaafzali.blogfa.com/posts/ عناوین مطالب وبلاگم
https://www.facebook.com/reza.afzali.7/photos_all مطالبم در فیس بوک
..........................................................................................................