نگهبانان ماهيان سرخ سينه/برای دخترم غزال/به بهانه ی روز پرستار/رضا افضلی
نگهبانان ماهيان سرخ سينه
برای دخترم:غزال*
وتمامی
پرستاران و سپید پوشان درمانگر بخش های مهربانی
(به بهانه ی روز پرستار)
مثلِ نسيمي
بربالينت مي وزند
تا سرخْ گلت در سينه
از حركت باز نايستد
مثلِ مادران و پدران بي خواب
گهواره ی دلها را مي جنبانند
تا مرگ بيدار نشود
تلخابه هاي ناگوار را
با شهدِ مهرباني مي آميزند
و نيشِ سوزن را
با نوازش
فرشتگاني
كه در سالن هاي نيمه تاريكِ شبانه
به روشنيِ چراغِ دلها مي انديشند
نگهبانانِ ماهيانِ سرخ سينه اند
در هجومِ گربه هاي ناگهاني
سپيد پوشان بخشِ مهرباني
24/8/72
*غزال افضلی:در دهم خرداد۱۳۵۳تولد یافت وتحصیلات خودرا در رشته های هوشبری و پرستاری ادامه داد. وی ضمن تدریس در دانشگاه سالها به عنوان پرستار بخش جراحی قلب باز بیمارستان امام رضای مشهد انجام وظیفه کرد. وی بعد از ازدواج به تهران رفت و در حال حاضر به عنوان سرپرست اتاق عمل در بیمارستان محک خدمت می کند. همسر ش آقای محمدرضا شریفی است و دخترک زیبایشان مهرگان نام دارد.برای دختر عزیزم غزال و خانواده ی گرامی اش تندرستی و شادکامی آرزو می کنم. ر.ا
توضیح:شعر بالا برای نخستین بار در کتاب هفت به کوشش هاشم جواد زاده انتشار یا فته است.